18 اسفند روزی که فراموش نمی شود

تا اربعین
مداحی کربلا نرفتم ... عمری با این غم میسازم
کربلا نرفتم - به کسی نگفتم - عمریه با این غم میسازم
برای اجابت - دعای زیارت - شده دعای هر نمازم
همیشه و هرجا - با غم تو آقا - شکوفه زده اشک تو چشمام
اسیرم تو غربت - اگه نیام هیئت - من بدون تو خیلی تنهام
میون غصه ها ببین اسیرم - اسیرم
اگه نیام زیارتت می میرم - می میرم
جوونی زندگیم فدات حسین جان حسین جان
می خوام بیام به کربلات حسین جان حسین جان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هزار و یه درده - خزونیه زرده - هرکسی که با تو نباشه
گدا بی پناهه - گرچه روسیاهه - می خواد توی روضت فداشه
فکرمه همیشه - آخرش چی میشه؟- به وصال یار می رسم من؟
منی که غریبم - نمونده شکیبم - می بینی چقدر بی کسم من
میون غصه ها ببین اسیرم - اسیرم
من حاجتم رو عاقبت می گیرم - می گیرم
جوونی زندگیم فدات حسین جان حسین جان
می خوام بیام به کربلات حسین جان حسین جان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا می زنه بارون - تو چشای مجنون - انگار یکی داره می خونه
زیارت عاشورا - مناجات مولا - وعده ی همه آسمونه
با یاد شلمچه...

اولین باری که اسمش رو شنیدم
تو خود گفتي هر كه عاشق من باشد، عاشقش خواهم بود
و هر كه را عاشق باشم شهيدش ميكنم،
و خونبهاي شهادتش را نيز خود خواهم پرداخت.
خدايا!
من عاشق توام، پس خونبهايم را كه شهادت است به من پرداخت كن…
"شهید حجت الله رحیمی"
اولین باری که اسمش رو شنیدم همین چند ماه پیش بود.نمایشگاه کتاب دفاع مقدس...
بعد از اینکه این وبلاگ رو برای دردودل هام ساختم،یه روز که داشتم دنبال چندتا وبلاگ درباره ی شهدا میگشتم لینک "بیرق ما چادر خاکی تو" توی یکی از همین وبلاگ ها توجهم رو جلب کرد و با چند تا وبلاگ دیگه بازشون کردم که نوشته هاشون رو بخونم.
وبلاگش رو که باز کردم اسم "شهید حجت الله رحیمی" بالای صفحه بود...
کنجکاو شدم و همه ی مطالب وبلاگ رو خوندم.نوشته های شهید رحیمی رو هم خوندم...
قبلا هم به مادر گفته بودم که احساس میکنم برام خیلی آشناست.تاریخ شهادتش رو که دید فهمیدم این حس آشنا بودن از کجا اومده... "18 اسفند 90"...
27 اسفند همون سال من عازم جنوب بودم...بهشت جنوب...
عطر شهادت او بود که تمام فضای جنوب رو پر کرده بود...گفتم آشناست...
شهادت به آسمان رفتن نیست؛ به خود آمدن است...
بـدون شــــــرح:
این روزها ، بوی فراموشی می آید و وضعیت زرد است و کس نمی داند که عزت، چه بهایی داده است، که رهایی زاده است؛ خیلی نامــردیم راه را گم کــردیم؛ آتش سرد شدیم از وفا طرد شدیم، معدن درد شدیم، یادمان رفت که خرج تو و من گشته شهید...

برای دانلود در اندازه واقعی بر روی دانلود پوستر کلیک نمایید.
آقا بگو مگه عیبه آرزو برا جوونا

مسئولیتی که با عشق پذیرفت:
مسئولیتی که با عشق پذیرفت:
اشتیاق عجیبی برای دیدار خانواده شهداء داشت هر روز می اومد محل کارم(حوزه مقاومت بسیج) و می گفت چرا شما از خانواده شهداء دیدار ندارید چرا اکتفا می کنید به 3 الی 4 خانواده شهید مرکز شهر و خانواده های سرشناس، هیچ نمی دونید توی روستاهای دور افتاده شهرمون چه مادر شهیدایی داریم که منتظر یک دقیقه احوالپرسی هستند و ... خلاصه کلی انتقاد کرد من خندیدم و باهاش شوخی می کردم مگر ما خانواده شهداء داریم که مشکل داشته باشند ؟! این روزها کلی به خانواده شهداء می رسند .با اون صورت بشاش و خنده رویش گفت برادر دارم جدی صحبت می کنم چرا همه چیزو به شوخی می گیری، گذشت، تا اینکه به مناسبت هفته دفاع مقدس یک سری امکانات از طرف سپاه به حوزه آوردند فوری شمارشو گرفتم گفتم حجت کجایی؟ مثل همیشه سازمان تبلیغات بود بهش گفتم حاجی کارت در اومد برای دیدار از خانواده شهداء یک سری امکانات دادند بیا شما میشید مسئول دیدار از خانواده شهداء، با خوشحالی گفت الان میام اونجا، اومد حوزه با چه شور و اشتیاق اومد ، گفت داداش تمام خانواده ها را من انتخاب می کنم، یه جاهایی ما رو برد که من اولین بارم بود اون روستاها رفتم، پیش مادر شهیدی رفتیم که می گفت الان بیش از 3 سال است که کسی به ما سر نزده، یکی دیگر می گفت بیش از 6 سال است که درد دارم و از آن می نالم و چقدر خوشحال شد که ما رو دید و تشکر کرد.هفته دفاع مقدس کلی از این خانواده های شهداء رفتیم و من با خود می گفتم خدایا این جوان چه انسی با شهداء دارد چه جوری این خانواده ها را می شناسد با اینکه هیچ مسئولیت و پست و مقامی در شهرستان نداشت. از طرف موسی روشنگر
بوی پیراهن
پیراهن شهید حجت ساعاتی بعد از شهادت
.jpg)
حنا

پسرم عاشق حضرت زهرا بود...
مادر شهید حجت الله میگفت...
پسرم عاشق حضرت زهرا بود. او چون يك فرشته در دستم به امانت بود
كه به لطف خداوند امانت را به صاحبش سپردم.
دعايش ميكردم. من هميشه خيرش را ميخواستم. به خدا ميگويم من هميشه مديونش هستم.
چراكه فرزندم را نوكر حضرت زهرا (س) و اهل بيت (ع) كرد.
عشق شهدا در دلش بود و زمزمه «يا زهرا» از لبانش نميرفت.
چون مادرش حضرت زهرا هم مظلومانه شهيد شد.
همه فكرش اين بود كه بايد راه شهدا را ادامه بدهيم و پشت سر ولايت فقيه باشيم و دل آقا را به دست بياوريم.
من خوشحالم كه پسرم قدم در راه دين، اسلام، قرآن، امام، ولايت و شهدا گذاشت.
دیدار از خانواده شهدا در معیت مسئولین شهر

شهید حجت در معیت امام جمعه و رئیس بنیاد شهید
دیدار از پدر و مادر شهید غلامرضا شفیعی سال ۱۳۹۰
مداحی تصویری از شهید حجت
ویژگی های اخلاقی اجتماعی سیاسی شهید حجت الله رحیمی -14
![1363062036860522_thumb[1].jpg](http://sangariha.com/i/attachments/1/1373570025312136_large.jpg)
احترام به پدر ومادر
احترام به پدر ومادر که از آیات صریح قرآن کریم است از شاخصه های شهید حجت است . ایشان علیرغم سن کمش چنان به پدر ومادرش احترام می گذاشت که انسان را به فکر وا می داشت .
عشق به پدر و مادر ، رعایت ادب ، بوسیدن دست پدر ومادر و..از شاخصه های وی بوده که این امر دعای پدر ومادرش را به دنبال داشت .
مرتضی دوست شهید حجت می گفت همه دور هم نشسته بودیم و خواستیم در این عید مبارک عرض ادبی به ساحت مقدس حضرت علی اکبر ع کنیم بی اختیار وبدون اینکه هواسم باشه گفتم یادتون باشه به بابا ها ونه نه هاتون خیلی خوبی کنید و..
همه گفتن بنال ، چه میخای بگی ، سفره دلم باز شد گفتم ببینید همه اونا که خدا بهشون نگاه کرده شهید شدن و.. با خانواده هاشون رفیق بودن و.. گفتم و الگومون باشه این خاطره ...
تو این مدت که حجت رفیقم بود یه بار ندیدم که سر کسی داد بکشه بی احترامی بکنه صداش بالا ، بی احترامی و.. وهمیشه لبخند رو لباش بود ، همین رفتارش بود که عاشقش میشدم ، می گفت به هر جا رسیدم از دعای پدر ومادرم بود واگه دعا کنن شهید می شم ....
پوستر طراحی شده گروه عشاق + شهید حجت الله رجیمی
ماه رمضونه باز عاشقیمو واسه تو کردم بهونه..با صدای شهید حجت
همزمان با ماه مبارک رمضان انجام می شود : 10ختم قرآن به یاد شهید حجت
پدر شهید شهید حجتالله رحیمی از انجام 10 ختم قرآن به یاد فرزند شهیدش خبر داد.

حاج صفدر رحیمی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در اهواز اظهار کرد: در ماه مبارک رمضان 10 ختم قرآن به یاد دانشجوی بسیجی، شهید کربلایی حجتالله رحیمی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد باغملک انجام میشود.
وی افزود: این ختمهای قرآن، به پیشنهاد برخی همسنگران شهید کربلایی حجتالله رحیمی، در فضای مجازی انجام میشود.
*ثبت نام در وبلاگ شهید
به گفته پدر شهید شهید حجتالله رحیمی، این ختم قرآنها آغاز شده و تاکنون 10 نفر برای ختم کامل قرآن ثبت نام کردهاند.
وی از علاقهمندان به شرکت در ختم قرآن به یاد دانشجوی بسیجی، شهید حجتالله رحیمی، خواست برای ثبت نام به وبلاگ شهید به نام بیرق ما چادر خاکی تو... و به نشانی اینترنتی http: //beeyragh. blogfa. com/# مراجعه کنند.
رحیمی اضافه کرد: برخی هم به صورت پراکنده در این طرح شرکت کردهاند که تا کنون جزءهای مختلف قرآن را به نام آنها ثبت شده است.
*دهها ختم قرآن در ماه مبارک رمضان
پدر این شهید نسل سومی، اظهار امیدواری کرد تا پایان ماه مبارک رمضان دهها ختم قرآن به یاد شهید حجتالله رحیمی، انجام شود.
وی تصریح کرد: این قرائت قرآنها برای سلامتی حضرت حجت(عج)، هدیه به روح ملکوتی حضرت امام خمینی(ره) و روح بلند شهدای انقلاب اسلامی به ویژه شهید حجتالله رحیمی برگزار میشود.
پدر شهید حجتالله رحیمی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام نسل سوم خاطرنشان کرد: ملت ما هیچگاه از شهادت نمیهراسد و ملتی که شهادت افتخارش باشد همیشه پیروز است.
این پدر شهید از همه جوانان و نوجوانان خواست که در زندگی خود به شهدا اقتدا کنند که نمونه آنها شهید محمد سلیمانی، شهید حجتالله رحیمی، شهید مرتضی محمدرضایی و شهید سید مهدی موسوی هستند.

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، دانشجوی بسیجی، شهید کربلایی حجتالله رحیمی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد باغملک از بسیجیان و مداحان خستگی ناپذیر این شهرستان بود که از سوی ستاد مرکزی راهیان نور کشور به عنوان خادم الشهدا مشغول خدمت رسانی به کاروانهای راهیان نور بود.
این شهید در 24 اسفندماه سال 1368 در شهرستان باغملک به دنیا آمد و صبح پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 مطابق با 15 ربیعالثانی سال 1433 هجری قمری در پادگان دژ شهرستان خرمشهر هنگام انجام ماموریت شربت گوارای شهادت را نوشید و به آرزوی دیرینه خود، شهادت در راه خدا نائل آمد.
پیکر شهید حجتالله رحیمی بعداز ظهر جمعه 19 اسفند ماه با حضور مردم و جوانان قدرشناس استان خوزستان پس از تشییع در باغملک در روستای زیر مورد دهستان هپرو و در کنار شهید جعفر رحیمی آرام گرفت.
انتهای پیام/72010/ق40








فاطمه! سوگند به پاکی تو
