حضور سردار حسن شاهوارپورفرمانده سپاه حضرت ولی عصر (عج) استان خوزستان در منزل شهید رحیمی

عکس و تصویر سردار حسن شاهوارپورفرمانده سپاه حضرت ولی عصر (عج) استان خوزستان در مورخه 1396/12/24 بمناسبت ششمین ...

حضورسردار حسن شاهوارپورفرمانده سپاه حضرت ولی عصر (عج) استان خوزستان در مورخه 1396/12/24 بمناسبت ششمین سالگرد خادم الشهدا شهید حجت الله رحیمی دانشجوی بسیجی در منزل شهید رحیمی 

 

 

سردار شاهوار پور فرمانده سپاه ولی عصر(عج) خوزستان در دیدار با خانواده خادم الشهدا راهیان نور دانشجوی شهید حجت اله رحیمی از باغملک فرمود :زنده بودن یاد شهدا و راه ایمان و انقلاب و ادامه دادن راه امام حسین(ع) و مزد شهادت گرفتن از خادمی زوار شهدا که منجر به شهادت این عزیز شد و با وجود اینکه امام و شهدا را شاید به چشن ندیده باشند ولی درس رشادت و غیرت و حق را شنیده و به گوش جان سپرده اند . شهادت مزد تاجرانه است که نصیب هر کس نمی شود.

خبرگزاری بسیج

تی نیوز 

 

راز و نیاز با خدا

عکس و تصویر با حجت ارتباط نزدیک و صمیمی داشتم این صمیمیت حدود 2 سال بود که بینمون ...

با حجت ارتباط نزدیک و صمیمی داشتم این صمیمیت حدود 2 سال بود که بینمون بوجود اومد و چند ماه آخر و قبل از شهادت ایشان  بیشتر شد از اوضاع و احوال همدیگر  همیشه  با خبر بودیم ولی یک ماه آخر حجت واقعاً رفتارش خیلی فرق داشت آدم عجیبی شده بود بعضی موقع یه حدس هایی می زد درباره احوال که واقعاً درست بودند ولی وقتی سؤال می کرد درسته؟ من می گفتم که حدست اشتباه بودبعد با خود فکر می کردم آخه حجت چه جوری این حدس ها رو می زنه یه روز یه کاری کرده بودم که خیلی از اون کار پشیمان بودم و با خود کلنجار می رفتم اون روز اصلاً آرامش نداشتم ... یه روز صبح برای نماز صبح بیدار شدم یه پیام رو گوشیم دیدم خیلی متعجب شدم پیام از حجت بود با این مطلب سلام ... جان، در جوانی پاک بودن خوب است گناه چرا؟ برادرت حجت 3 بامداد یا زهرا(س) این پیام منو دیوانه کرد با خود می گفتم آخه حجت 3 شب چه جوری به فکر من بود چه جوری از احوال من خبر داشت بعد از چند ساعت باهاش تماس گرفتم التماس کردم که چه جوری این پیام را برای من فرستادی با خنده های همیشگی گفت داداش مشغول راز ونیاز بودم یاد تو افتادم و برات دعا کردم بعد اون پیام رو دادم خدا خودش می دونه که بعد از اون پیام بود که من آرامش خودم را بدست آوردم.

راوی یکی از دوستان

شهید خادم حجت الله رحیمی

عکس و تصویر خادم الشهدا دانشجوی بسیجی شهید حجت الله رحیمی

18 اسفند روزی که فراموش نمی شود

عکس و تصویر 18 اسفند 1390 در تقویم خدام الشهدا و بچه های ستاد شهید صیاد شیرازی روزی ...

18 اسفند 1390 در تقویم خدام الشهدا و بچه های ستاد شهید صیاد شیرازی روزی فراموش نشدنی است .پادگان دژ روز پنج شنبه ساعت 7/45 دقیقه را فراموش نخواهد کرد روزی که دانشجوی بسیجی خادم الحسین آسمانی شد . 

تصویر شهید حجت با لباس خادمی دقایقی بعد از شهادت بیمارستان حضرت ولیعصر عج خرمشهر

شهید خادم حجت الله رحیمی

عکس و تصویر خادم الشهدا شهید حجت الله رحیمی

شهید خادم حجت الله رحیمی

عکس و تصویر خادم الشهدا شهید حجت الله رحیمی

18 اسفند روزی که فرا موش نمی شود . 

سالگرد شهید "رحیمی" در باغملک برگزار می‌شود

16 اسفندماه
یادواره شهدای باغملک برگزار می‌شود
سالگرد مداح اهل‌بیت شهید حجت الله رحیمی و یادبود شهدای شهرستان باغملک چهارشنبه ١۶ اسفند ماه
برگزار می‌شود.

 گزارش خبرگزاری فارس از باغملک، سالگرد شهادت شهید حجت الله رحیمی و یادبود شهدای شهرستان باغملک، چهارشنبه ١۶ اسفندماه ساعت ٢۰ در حسینیه امام علی علیه السلام واقع در باغملک،چرخاب،جنب پل پیوند برگزار می‌شود.

در این مراسم حجت الاسلام بهادر پرچم، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه ناحیه باغملک سخنرانی می‌کند، همچنین مداح اهلبیت حاج محمدرضا بذری در این مراسم مدیحه‌سرایی خواهد کرد.

سالگرد شهید "رحیمی" در باغملک برگزار می‌شود

خوزستان|سالگرد شهید

به گزارش خبرگزاری تسنیم از باغملک، آئین بزرگداشت ششمین سالگرد شهادت پرافتخار دانشجوی بسیجی شهید حجت‌الله رحیمی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد باغملک با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌های معظم شهدا، جوانان و نوجوانان خوزستانی در زادگاهش برگزار می‌شود.

این آئین با حضور دوستان شهید بسیجی شهید حجت‌الله رحیمی در حسینیه امام علی(ع) باغملک واقع در منطقه چرخاب، جنب پل پیوند برگزار می‌شود که حاضران یاد و خاطره این شهید نسل سومی و دهه شصتی را گرامی می‌دارند.

بزرگداشت ششمین سالگرد شهادت پرافتخار دانشجوی بسیجی شهید حجت‌الله رحیمی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد باغملک روز چهارشنبه 16 اسفند ماه سال 1396 از ساعت 20 آغاز خواهد شد که در این برنامه یاد و خاطره شهدای شهرستان باغملک نیز گرامی داشته می‌شود.

در آئین بزرگداشت ششمین سالگرد شهادت پرافتخار دانشجوی بسیجی شهید حجت‌الله رحیمی که از سوی هیئت نورالائمه(ع) برگزار می‌شود حجت‌الاسلام بهادر پرچم مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران ناحیه باغملک سخنرانی می‌کند.

همچنین در این برنامه محمدرضا بذری از مداحان اهل بیت عصمت و طهارت استان مازندران به مرثیهسرایی و نوحهخوانی می‌پردازد و یاد و خاطره دانشجوی بسیجی شهید حجت‌الله رحیمی را گرامی می‌دارد.

به گزارش تسنیم شهید حجت‌الله‌ رحیمی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد باغملک در روز 24 اسفندماه سال 1368 در شهرستان باغملک دیده به جهان گشود.

این جوان دلیر از بسیجیان و مداحان خستگی ناپذیر باغملک بود که هر سال از سوی ستاد مرکزی راهیان نور کشور به عنوان خادم الشهدا به کاروان‌های راهیان نور خدمت می‌کرد.

سرانجام در صبح روز پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 مطابق با 15 ربیع‌الثانی سال 1433 هجری قمری در پادگان دژ شهرستان خرمشهر هنگام انجام ماموریت آسمانی شد و به آرزوی دیرینه‌ خود، شهادت در راه خدا نائل آمد.

پیکر شهید حجت‌الله رحیمی پس از انتقال به باغملک در بعد از ظهر روز جمعه 19 اسفند ماه با حضور هزاران نفر از مردم و جوانان قدرشناس استان خوزستان تشییع شد و پس از آن در روستای زیر مورد دهستان هپرو در کنار شهید جعفر رحیمی آرام گرفت.

تسنیم 

تا شهدا 

شهدای خادم الشهدا

عکس و تصویر شهدای خادم الشهدا

شهید خادم حجت الله رحیمی

نتیجه تصویری برای شهید حجت الله رحیمی

عیدانه‌ای با شهید ابوالفضل راه چمنی؛

گروه جهاد و حماسه-رجانیوز: از وقتی رفتی برای دلداری و همدردی جملاتی تکراری شنیده است....

" گذر زمان تا حدی آرامت می کند."...
" به خودت فرصت بده"....
" گذشت زمان صبورت می کند."...

 به گزارش رجانیوز، شهید ابوالفضل راه چمنی متولد اسفند ماه 1364 و از 19 سالگی مربی تاکتیک در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود . همسر شهید راه چمنی امروز گذری کوتاه از همراهی اش با شهید و مروری بر خاطرات سالهای نو با هم بودنشان را برای ما بیان کرده اند.

 

 

همسر شهید : چند باری او را دیده بودم، در دوران دبیرستان و نوجوانی آرزویم رسیدن به او بود تا این که پدرم خبر داد که آقا ابوالفضل و خانواده اش به خواستگاری می آیند بعدها به من گفت که تا مدت ها مرا زیر نظر داشته است.

 در روز خواستگاری از سختی های کار خود گفت واز من سوال کرد میتوانم این سختی ها را تحمل کنم؟ ولی من به دلیل علاقه به او و ایمان قلبی اش جواب مثبت دادم و با 14 سکه بهار آزادی و یک سفر کربلا به درخواست آقا ابوالفضل در خرداد ماه 1390 به عقد او درآمدم.

 به شدت بر مسئله تبعیت از ولایت فقیه تعصب داشت، حافظ و قاری قرآن بود و نماز اول وقتش ترک نمی شد، او در کارهای خانه بسیار به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود، بسیار ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد، از سوی دیگر در رشته های ورزشی مانند غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت.

 

آقا  ابوالفضل 8 بار به مدت 45 یا 2 ماه به سوریه رفت و همیشه سالگرد ازدواج و تولدهایمان در ماموریت بود، یک سال که در خانه بود تصمیم گرفتم برای او تولد بگیرم، که او به من گفت خانم شهدا قبل از رفتنشان کار خاصی انجام می دهند و یا اتفاق خاصی برایشان می افتد که تو هم برایم تولد گرفتی..... و من آنجا متوجه شدم که منظور او شهادت است، این آرزوی همیشگی اش بود، بنابراین برای سفر بعدی اش که اخرین سفرش بود خودم چمدانش را آماده و راهی اش کردم. شهیدان خلیلی و محمد خانی از دوستان ابوالفضل بودند تصریح کرد: شهادت دوستانش او را بسیاراز دوریشان اندوهگین می کرد، این اواخر در نمازهای شبش بسیار گریه می کرد و در قنوت هایش می خواند که "(الهم الرزقنی شهاده فی سبیلک...) "

 " قرار بود برای سال تحویل سال۹۱ در کنار شهدا باشیم و به سفر جنوب برویم. این سفر ما به همراه چند تا از اعضای خانواده آقا ابوالفضل بود.اولین باری بود که سفر راهیان نور را تجربه میکردم.از قبل علاقه شدیدی به این سفر داشتم و توانستم آن را کنار آقا ابوالفضل تجربه کنم.ما در دوکوهه مسقر شدیم .فردا صبح قرار بود سال تحویل شود. حس خوبی بود در کنار شهدا و سال جدید را تجربه کردن. به رسم ادب بر روی خاک شلمچه با برهنه قدم بر میداشتیم.یادم هست آقا ابوالفضل دمپایی هاش رو درآورد و منم ازش تبعیت کردم.مدام حرکات و رفتارش در کنار شهدا من را جلب خودش میکرد .متواضع قدم برمیداشت و سرش هم پایین بود.

 

 نگاهش که میکردم انگار در حین پایین بودن سرش داشت به یک چیزی فکر میکرد.احساس میکردم از شهدا کمک میخواهد برای یاری کردنش در راهشان... نوبت به معراج الشهدا رسید.وارد که شدیم اسفند برای ورود زائر ها دود کرده بودند.کمی که جلو رفتیم شربت آبلیمو صلواتی میدادند. آقا ابوالفضل گفت :  بیا اینجا شربت شهادت میدهند برویم بگیریم .از روی مزاح گفتم : نخوری، اگه بخوری شهید میشوی.گفت : تازه برای تو هم میخواهم بگیرم.دوربین دستم بود.و از مناطق جنوب عکس یادگاری میگرفتم.آنجا هم سریع در حالی که داشت لیوان های شربت را برمیداشت که بیاورد و دوتایی بخوریم ازش عکس گرفتم.بعد از اینکه شربت خوردیم دوربین دادم به آقا ابوالفضل و از هم جدا شدیم.

 یادم هست مداحی گذاشته بودند . رفتیم سمت مکانی که شهدای تازه تفحص شده ی داخل کفن را چیده بودند که زیارتشان کنیم.چشمم که به شهدا افتاد خیلی گریه کردم.از کفن کردنشان معلوم بود که چیزی جز استخوان از پبکر پاکشان نمانده بوده .

 زیارتمان که تمام شد و آمدیم بیرون آقا ابوالفضل منتظر بود چشمم که به صورتش افتاد دیدم که خیلی گریه کرده بوده و سعی میکرد نگاهش را پنهان کند که متوجه نشوم گریه کرده.در اتوبوس که نشستیم عکس هایی که از داخل معراج گرفته بود را به من نشان داد... مقصد بعدی شلمچه بود.از محل اتوبوس ها تا مزار شهدا فاصله ی زیادی بود ابتدای ورودی همگی کفش ها را درآوردیم و در مسیری که خون هزاران شهید ریخته شده بود قدم برداشتیم.وارد محل دفن شهدا که رسیدیم نماز زیارتی خواندیم و منتظر شدیم که آقایان از کنار مزار شهدا کنار بروند و ما هم زیارت کنیم.

 ساعت جمع شدن کنار اتوبوس اعلام شده بود وقتی امدیم بیرون و کنار اتوبوس منتظر آقا ابوالفضل شدم .هنوز کمی تا زمانی که اعلام شده بود مانده بود.وقتی آقا ابوالفضل آمد و همگی به اتفاق خواهر های ایشان و بچه هایشان رفتیم و در اتوبوس نشستیم اتوبوس حرکت کرد آقا ابوالفضل دوربین را روشن کرد و گفت : خانم این عکس نگاه کن.گفت : ببین این شهید چقدر شبیه من هست.دوربین گرفتم و به عکس شهید نگاه کردم.به آقا ابوالفضل گفتم : واقعا شبیه هم هستید.به من گفت : این عکس را به کسی نشان نده.و این ماجرا را برای کسی تعریف نکن.گفتم : چشم...

 گذشت تا چند روز بعد شهادت آقا ابوالفضل که خانه پدر آقا ابوالفضل با بقیه خواهر ها و برادرانش جمع بودیم و مشغول نگاه کردن عکس ها و کلیپ های آقا ابوالفضل بودیم.یاد عکس و آن شهید و شباهت آقا ابوالفضل به اون شهید افتادم. عکس را پیدا کردم و به خواهر آقا ابوالفضل نشان دادم و گفتم : میدانی این کیه؟؟

 گفت : معلومه ابوالفضله دیگه.

گفتم: نه آقا ابوالفضل نیست و داستان جنوب را برایش تعریف کردم.

 

 

شهیدی که آقا ابوالفضل بهش شباهت داشت شهید حجت الله رحیمی خادم الشهدای راهیان نور بود و جالب اینکه وقتی آقا ابوالفضل چنین شباهت را دیده بود و از عکس شهید رحیمی عکس گرفته بود چیزی کمتر از یک ماه از شهادت شهید رحیمی می گذشت."

 آقا ابوالفضل 11 اسفند ماه به سوریه رفت و تحویل سال با من تماس گرفت، در ایام عید که به من زنگ می زد از او پرسیدم : شما هم آنجا عید دیدنی رفتید که گفت : بله کلی هم از داعشی ها پذیرایی کردیم، سه روز قبل از شهادتش نیز با من تماس گرفت و به او گفتم : دلم برایت تنگ شده و آقا ابوالفضل با مهربانی پاسخ داد که خانم تو در قدم هایی که من برمی دارم شریک هستی من جواب دادم که نمی توانی این بار به جای 45 روز 40 روز بمانی و زود برگردی که گفت : امکانش نیست اینجا کار زیاد است. فرودین ماه 1395 بر اثر ترکش خمپاره در العیس جنوب غرب حلب به فیض شهادت نائل آمد.

 آلبوم تصاویر

 

مداحی تصویری  شهید خادم حجت الله رحیمی

مداحی تصویری شهید حجت 

 

داشتم این تیکه مداحی شهید حجـــت الله رو زمزمه میکردم

که

در آستانه ماه محرم ، مداحی دیوونه کربلاتم-شهید حجت الله رحیمی

مداحی دیوونه کربلاتم-شهید حجت الله رحیمی

من دیوونه چشمای تو          تو صنم دلربای من

من دیوونه زنجیری ام            تو صاحبمو و آقای من

دیووووووووونه دل بیقراره         آروم نداره تورو دوست داره

دیوونه مست حسینه        به شور و شینه      به زیر دینه  

 دیوونه ساقی نداره         مجنون یاره            شبا غمباره

دیووووووووونه مست و قلندر         میزنه بر سر به عشق مولا

          ابی عبدالله ابی عبدالله یا مولا

من دیوونه کربلاتم              تو فرمانروای دل من

من همیشه میرم تو خودم   تو وا میکنی مشکل منه

دیووووووووونه مست و خرابه        پی شرابه      سگ ربابه

دیوونه عاشق درده                    یه دوره گرده        

دیووووووووونه  همیشه تنهاس    عاشق سقاس     نوکر زهراس

حجم فایل: 4.2 مگابایت

لینک 

شهید خادم حجت الله رحیمی

عکس و تصویر شهید حجت الله رحیمی - خاکی ها - مظلوم - راهیان نور

شهید خادم حجت الله رحیمی

عکس و تصویر شهید حجت الله رحیمی - خادم الشهدا - خاکی ها - راهیان نور

شهید مظلوم مهندس حجت الله رحیمی

تصویر مرتبط

دو عکس درجمع خادم الشهدا

 

بسیجی دلاور شهید حجت الله رحیمی  

 

 

شهید حجت

 

شهید حجت در کنار دوستان خادمش در بیمارستان امام علی (ع)

 

مداحی 21 رمضان 90 شهید حجت

مداحی 21 رمضان 90 

 

مداحی 21 رمضان 90 

 

شهید حجت الله رحیمی

رسیدم به جائی

رسیدم به جائی 

 

چه بی معرفتیم

خادمان شهدا به شهدا پیوستند

مداحی مادر

خادم الشهدای شهید حجت

 

مداحی مادر