بعد از هفت هفته ....
بعد هفت هفته در کشتی نجات مهمان ارباب (ع)بودن و آب و نان و نمک سفره ی کریمانه ی امام حسن (ع) را خوردن تو
نوای تو را که می شنویم چشم هامان شهادت می دهند زنده ای!
یا حسین می گویی و بخار نفست به چشم ها که می رسد جاری می شود
آری نفس تو بوی کربلا دارد
این اشک ها دلیل حضور توست...
بعد هفت هفته مرهم گذاشتن مادر(س) زخم هایت خوب شده و تنها او درد پهلو را می داند...
می دانم با شهدا ایام فاطمیه مدینه اید و این شب ها ناله هایتان سکوت بقیع را می شکند این بار فقط برای مادر گریه کن مدینه خودش روضه می خواند...
بعد هفت هفته اینجا هم عوض شده است
همه دلشان برای تو تنگ شده است
آرزویی که داشتی به خیلی ها سرایت کرده است
و گمنامی روزهای دنیایت مشهور شده است...
از قد خم تو راست بیرق عزای ماست
سایه ی سرم فقط خاک چادر شماست
کوچه کوچه کربلاست کربلای کوچه هاست
این مدینه ی حزین بر غم تو مبتلاست
باز هم نوا بپاست این صدا چه آشناست
مادر غریب ما روضه خوان لاله هاست....