چقدر زود می گذرد ....
ده ماه سخت و باور نکردنی را سپری کردیم ... ده ماهی که برای ماها ده سال شاید بیشتر گذشت .. ده ماهی که چشمانمان دیگر دارند عادت می کنند ندیدنت را ... ندیدن به معنای این دنیا ... ولی چشمان دلمان را که باز می کنیم محسوس تری برای ما...
بیا حجت ... بیا که بساط محرم وصفر داره جمع می شه ... بیا دوباره به ما سری بزن به ما بیچاره ها .. به ماهائی که روزگار برای ما تکراری شده است ..
راستی حجت کم کم جنوب ... خرمشهر و مناطق جنگی را می گم خودش را محیای پذیرایی از زائرانش می کند ... امسال چه حال خوشی دارند آنائی که به زیارت می آند .. برخیز و شما هم کمک کن به دوستای خادمت ... شما هم کمک کن ... ولی شما چه زود به آرزوت رسیدی دوستات رو تنها گذاشتی .. امسال اما زیارت برا ی ما ها رنگ وبوی دیگه ای داره .. زیارت شما هم به قتلگاه های شهدا اضافه شد ... برای ما زمینی ها هم دعا کن آی آسمانی ...
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۱ ساعت 10:12 توسط حسین رحيمي
|